چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۲
۰ نفر

نرگس خانعلیزاده: خیلی‌ها هستند که راه سرمایه‌گذاری و استفاده کردن از پولشان را فقط پس‌انداز در بانک و گرفتن سود ماهانه می‌بینند اما حوزه بورس بازار خاص‌تری است که در آن می‌توانید به جای انتظار، مزد هوش و کارایی خودتان در گرفتن تصمیم‌های درست را بگیرید.

کورس در بورس

در اين بازار، شايد يك سؤال اساسي اين باشد كه واقعا چطور مي‌شود يك فرد عادي بتواند در مالكيت بخشي از واحدهاي تجاري و توليدي بزرگ شريك باشد؟ براي گرفتن پاسخ اين سؤال، بايد به خيابان حافظ برويد و بين كارگزاران بورس باشيد تا سر از ماجرا در بياوريد. امير افسر، كارشناس حوزه بورس و يكي از فعالان باتجربه اين حوزه است كه فوت و فن‌هاي بورس را برايمان مي‌گويد. او تأكيد مي‌كند كه حرف مشترك همه كارشناس‌هاي بورس يكي است؛ تجربه، تجربه، تجربه! يعني اگر از آن آدم‌هايي هستيد كه به‌دنبال راه يك‌شبه هستيد، دور بورس را يك خط قرمز بكشيد. اينجا به آدم‌هايي كه صبر دارند جايزه مي‌دهند. اينجا كورس سرمايه‌گذارهاي باهوش و منطقي است.

سرمايه‌گذاري در بورس. چه فرقي با ديگر سرمايه‌گذاري‌ها دارد؟

هر فردي مي‌تواند در حوزه‌هاي مختلفي سرمايه‌گذاري كند. قاعدتا هركس يك مقدار پول مازاد نسبت به آن چيزي كه در زندگي روزمره نياز دارد، خواهد داشت كه مي‌تواند آن را در بازارهاي مختلف سرمايه‌گذاري كند. يكي از اين بازارها، بازار پول است؛ يعني مي‌تواند در سپرده‌هاي بانكي سرمايه‌گذاري كند و براساس يك سپرده كوتاه‌مدت و بلندمدت با ويژگي‌هاي مختلفي كه دارد، سودش را بگيرد. راه ديگر، خريداري اوراق مشاركت است؛ مي‌تواند اوراق مشاركتي كه در بانك‌ها فروخته مي‌شود را بخرد و سرمايه‌گذاري كند. راه ديگر سرمايه‌گذاري در حوزه‌هاي ارز و طلا يا بازارهايي مثل بازار مسكن يا بازار كالاست. اما يكي از حوزه‌هاي سرمايه‌گذاري كه در دنيا با اقبال بسيار زيادي مواجه شده، سرمايه‌گذاري در بورس اوراق بهادار است. بورس اوراق بهادار محلي است كه سهام شركت‌هاي توليدي، خدماتي و بازرگاني عرضه مي‌شود و كساني كه سهام اين شركت‌ها را خريداري مي‌كنند، مالك بخشي از آن شركت مي‌شوند. هرچقدر سهامشان كمتر باشد، در حقيقت مالك بخش كوچك‌تري از آن شركت هستند. اين سهام به اين معني است كه در سود و زيان آن شركت‌ها سهيم هستند. حالا اگر آن شركت سود بهتري بكند، قاعدتا سهامدارانش هم سود بيشتري خواهند كرد.

براي نخستين قدم در سرمايه‌گذاري در بورس بايد چه چيزي را بدانيم؟

واقعيت اين است كه در بورس، شركت‌هاي خيلي متنوعي وجود دارد و تصميم‌گيري درباره اينكه سهام چه شركتي را بخريم، كار پيچيده‌اي است كه نياز به تخصص و تجربه دارد. 2نكته در اين انتخاب بسيار حائز اهميت است؛ بازده اين شركت‌ها، به معني سودآوري آنهاست كه اين بازده از 2طريق حاصل مي‌شود؛ يكي سود نقدي كه هر شركتي در پايان هر سال مالي و سالي يك‌بار تقسيم مي‌كند و به‌عنوان سود به سهامداران پرداخت مي‌كنند. بخش دوم، افزايش قيمت سهام است كه در زماني كه شما سهم را مي‌خريد، نسبت به زماني كه سهم را مي‌فروشيد، ممكن است قيمت آن كاهش يا افزايش پيدا كند. اگر افزايش پيدا كند، يك بازدهي را سهامدار از آن قسمت كسب مي‌كند. قاعدتا هرچقدر اين بازده بالاتر باشد براي سهامداران مطلوبيت بالاتري خواهد داشت. اينها جزو مهم‌ترين مسائلي هستند كه يك سرمايه‌گذار در بورس بايد با آن آشنا باشد تا بتواند راه درستي را در پيش بگيرد و به سود خوبي برسد.

يعني با اين شرايط، ممكن است با اينكه تصميم درستي گرفته‌ايم، به سود مورد نظرمان نرسيم؟

ببينيد يكي از نكته‌هاي بسيار مهم در سرمايه‌گذاري بحث ريسك است؛ ريسك به معني ميزان مخاطره‌اي است كه آن شركت در آينده با آن مواجه است. اعم از اينكه مثلا قيمت مواداوليه‌اش افزايش پيدا كند يا محصولش شامل قيمت‌گذاري دولتي باشد يا با افزايش هدفمندي يارانه‌ها، افزايش قيمت‌هاي حامل سوخت روي آن تأثير بگذارد. معمولا ريسك و بازده با همديگر يك رابطه مستقيم دارند. شركت‌هايي كه ريسكشان بالاتر است، تقريبا بازده بالاتري دارند و شركت‌هايي كه ريسكشان پايين‌تر است، بازده‌شان معمولا پايين‌تر است. حالا سهامدار با توجه به استراتژي‌اي كه دارد و ميزان ريسكي كه مي‌تواند بپذيرد، بايد سهام‌هايش را انتخاب كند.

اگر كسي به‌دنبال شركت‌هايي با ريسك‌پذيري كمتر باشد چه؟

قاعدتا كساني كه تجربه كمتري دارند، مي‌توانند سهم‌هاي كم‌ريسك‌تري را انتخاب كنند كه اگرچه ممكن است بازده كمتري را عايدشان كند ولي مطمئن‌تر هستند. البته كساني كه به‌طور كلي در بازار سرمايه تجربه‌اي ندارند، مي‌توانند به جاي خريد سهام، صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري را خريداري كنند. صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري، صندوق‌هايي هستند كه تخصصشان خريد و فروش سهام است. آنها سهام را خريد و فروش مي‌كنند و مردم مي‌توانند يك يا چند بخش از آن صندوق را خريداري كنند. هرچقدر آن صندوق از محل خريد و فروش سهام سود كند، قاعدتا آن سود به كساني كه از صندوق، خريد و فروش كرده‌اند هم خواهد رسيد.

سرمايه‌گذاري در بورس با چه ميزان سرمايه اوليه منطقي است؟

يكي از محاسن سرمايه‌گذاري در بورس اين است كه كساني كه سرمايه كمي دارند هم مي‌توانند وارد بورس شوند و در آن سرمايه‌گذاري كنند. حتي كسي كه در حد يك ميليون از پولش را مي‌خواهد سرمايه‌گذاري كند هم مي‌تواند وارد بورس شود. البته پيشنهاد بهتر براي اين افراد، همان گزينه آخر است كه معقول است. كساني كه تجربه و سرمايه كمي دارند و مي‌خواهند وارد بورس شوند، بهتر است اين صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري را خريد و فروش كنند.

از نظر شما، آن فوت كوزه‌گري سرمايه‌گذاري در بورس براي سوددهي بيشتر چيست؟

راه موفقيت در اين حوزه، كسب دانش است؛ يعني لحظه مالي يا سرمايه‌گذاري در بورس و نحوه تجزيه و تحليل سهام را ياد بگيرند و دومين و شايد مهم‌ترين آن هم، تجربه است. كسي كه دانش و تجربه را كنار هم داشته باشد و بتواند نسبت به شركت‌هاي بورسي شناخت خوبي پيدا كند، حتما مي‌تواند موفق باشد.

آشنايي با 2روش‌ تحليل بورس

تكنيكال يا فاندامنتال؟
ميان بسياري از كساني كه در بورس سرمايه‌گذاري مي‌كنند، «تحليل تكنيكال» و «تحليل فاندامنتال يا بنيادي» يكي از بحث‌ها و چالش‌هاي روزمره است.

تقابل 2روش
كساني كه پيرو مكتب تحليل تكنيكال هستند، معتقدند همه اطلاعات مهم بازار در قيمت‌ها و حجم معاملات منعكس شده و اگر بخشي از اطلاعات، خود را در قيمت نشان نمي‌دهد، عملا براي فعالان بازار ارزش ندارد. پيروان مكتب تكنيكال بيش از هر چيز به «نمودارها» كار دارند. براي آنها مهم نيست كه نموداري كه به آنها نشان مي‌دهيد مربوط به نرخ دلار به يورو باشد يا قيمت سهام سرمايه‌گذاري ملت. آنها براساس شاخص‌هاي مختلفي كه در اختيار دارند و با تكيه بر افت و خيزهاي نمودار (شاخص حمايت، شاخص مقاومت، شاخص فركتالي، شاخص ميانگين متحرك، نوار بولينگر و...) مي‌كوشند روند و ميزان تغييرات نمودار را برآورد كنند. در طرف مقابل، علاقه‌مندان به مكتب «تحليل بنيادين» قرار دارند. اين افراد روي «اطلاعات مالي شركت‌ها» تمركز دارند. «ترازنامه»، «حساب سود و زيان»، «جريان وجوه نقد»، «EPS» و «DPS» ازجمله فاكتورهايي هستند كه براي تحليل‌گران فاندامنتال مهم هستند. پيروان مكتب فاندامنتال معتقدند كه «تكنيكال كارها»، به جاي نوشتن «مار» براي مردم مار «مي‌كشند» و به هر حال بازار بورس را جز با اطلاعات مالي نمي‌توان تحليل و مديريت كرد.

معامله يا سرمايه‌گذاري؟
براي تفكيك بهتر 2روش، شايد مناسب باشد كه بين واژه «معامله» و «سرمايه‌گذاري» تفاوت قائل شويم. معني معامله اين است كه يك دارايي را بيشتر از قيمت خريد و ترجيحا بيشتر از قيمت روز بازار، به طرف مقابل بفروشم اما سرمايه‌گذاري به‌معناي اين است كه من با بررسي دقيق فرصت‌ها و تهديد‌هاي موجود براي يك سهم و برآورد مسير آتي آن با توجه به قوت‌ و ضعف‌هاي شركتي كه برگه سهام متعلق به اوست، تصميم بگيرم كه مالك بخشي از آن «سازمان» شده و يا مالكيت آن سازمان را (سهام شركت)‌ در ازاي دريافت پول به فرد ديگري واگذار كنم. براي كسي كه به «بازار سهام» به‌عنوان «بازار معامله» مي‌انديشد، تحليل تكنيكال مي‌تواند بسيار مفيد و اثربخش باشد. اما براي كسي كه اين بازار را بازار سرمايه‌گذاري مي‌داند، تحليل فاندامنتال، امنيت ذهني و شفافيت تصميم‌گيري بيشتري را به همراه خواهد داشت. طبيعي است كه بحث افق زماني را هم نبايد فراموش كرد. اطلاعات مالي شركت‌ها در بهترين حالت به صورت فصلي منتشر مي‌شوند. پس براي كسي كه صرفا از تحليل فاندامنتال استفاده مي‌كند و تصميم به معامله‌هاي چند روزه يا چند هفته‌اي گرفته است، عملا اطلاعات بنيادي چندان به‌كار نخواهد آمد. همچنان كه كساني كه در بورس «سرمايه‌گذاري» مي‌كنند و افق زماني بسيار طولاني‌اي درنظر دارند، عملا تحليل‌هاي تكنيكال و جمع و تفريق‌ها و محاسبات ساده، چندان كمكي به بهبود تصميم‌گيري نخواهد كرد.

3 نكته‌ كليدي
۱) استراتژي من «معامله» است يا «سرمايه‌گذاري»؟ براي معامله، تحليل تكنيكال و براي سرمايه‌گذاري تحليل فاندامنتال مفيد‌تر خواهد بود.
۲) افق زماني مورد نظر من براي انجام معاملات كوتاه است يا بلند؟ براي معامله خريد و فروش طي يك هفته، تحليل تكنيكال بسيار سود‌ده خواهد بود اما براي تصميم‌گيري درمورد خريد سهام يك شركت و نگهداري آن براي چند سال، تحليل فاندامنتال بهتر است.
۳) فضاي عمومي جامعه و جو حاكم بر بازار به چه شكلي است؟ آيا فضاي احساسي روي معاملات و قيمت‌گذاري‌ها سايه انداخته است؟ فضاي منطقي، تحليل فاندامنتال و فضاي احساسي، تحليل تكنيكال را مي‌طلبد.

کد خبر 279190

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha